بی بی فاطمه س بعد از رحلت پیامبر خدا پیوسته به خاطر ترکم مصیبت شال به سر بسته بود ، و چشمانی گریان و قلبی سوزان داشت . و می فرمود بعد از تو ای پدرم آنقدر مصائب بر من فرو ریخت که اگر بر روزهای روشن فرو می ریخت به صورت شبهای تیره و تار می شد .

چرا فاطمه سلام الله علیها اینگونه اشک می ریزد ؟

چرا این همه بی تابی میکرد ؟

چرا همچون اسپند بر آتش قرار ندارد؟

آخر چرا ؟ ..........

جواب این همه چرا ها را باید از زبان خود او بشنویم .

ام سلمه می گوید:

       هنگامی که بعد از وفات پیامبر به دیدن بانوی اسلا م فاطمه س رفتم و جویای حال ایشان شدم در پاسخ این جمله های پر معنا را بیان کرد :

از حالم چه می پرسی ای ام سلمه که :

من در میان اندوه و رنج بسیار به سر می برم:

      از یک سو پدرم پیامبر ص را از دست دادم ، و از سوی دیگر ( با چشم خود می بینم ) به جانشینش ( علی بن ابیطالب ع ) ستم شده است .

به خدا سوگند که پرده حرمتش را دریدند...........

ولی من می دانم اینها کینه های بدر است .

و انتقامهای احد است.

که در قلوب منافقین پنهان و پوشیده بوده .

 

چند عکس دیگر هم در ادامه مطلبه حتما ببینید.....

 

                                 نظر از یادتون نره.