سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمار[395]

مردم همیشه نور خدا منجلی شود/در سینه ای که مملو مهر ولی شود/من افتخار می کنم آری خدا کند/ جانم فدای حضرت سید علی شود. بگو انشاالله

ویرایش
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :9
  • بازدید دیروز : 29
  • کل بازدید : 183637
  • تعداد کل یاد داشت ها : 103
  • آخرین بازدید : 103/2/29    ساعت : 11:14 ص
جستجو


مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ماه محرم

                                        

ماه محرم یادآور خاطرات حماسه آفرینی کربلا است زندگی وشهادت توام باشکوه و عظمت سرور شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) در تاریخ زندگی مسلمانان فصل جدیدی را گشوده و میلیون ها انسان را شیفته جانبازی ها فداکاری ها و ایثار خویشتن نموده است.

مکتب انسان ساز حسینی به جوانان ما می آموزد که آزادگی ، تقوا ، عفت ، شهامت و مبارزه با فساد مهمتر ، با ارزش تر و والا تر از جانهای انسانی است.                                                       






      

اصل نفی خودکامگی و خودکامگی پذیری

مادام که مناسبت اجتماعی و روابط سیاسی بر خود کامگی و خود کامگی پذیری قرار داشته با شد ، ستمگری و ستم پذیری وجه بارز جامعه و سیاست و حکومت است وتا خود کامگی وخود کامگی پذیری  رفع نشود ، مناسبات و و روابط انسانی در عرصه اجتماع و سیاست و حکومت رخ نمی نماید . حکومت های خودکامه بر مبنای تغّلب و چیرگی شکل می گیرند و تسلط و سلطه گری ادامه حیات می یابند . نمونه بارز چنین حکومتی ، حکومت اموی بوده و قیام امام حسین (ع) قیامی بود بر ضد خود کامگی و خودکامگی پذیری

روند قیام حسین (ع) از زمانی که ولید بن عتبه بن ابی سفیان ، والی مدینه به فرمان یزید از آن حضرت بیعت خواست تا زمانی که حسین (ع) در روز یکه و تنها ماند و به استقبال شهادت شتافت ، روندی بود بر ضد انواع خود کامگی و خود کامگی پذیری. حسین (ع) در همان آغاز نهضت خویش با نفی بیعت با یزید به همگان آموخت که نباید تن به خودکامگی سپرد و سر در برابر استبداد فرود آورد . از این رو فرمود:

مِثلِی لَا یُبَا یعُ لِمِثلِهِ

همچون منی با چون او بیعت نمی کنم

و آخرین سخنان حسین (ع) در روز عاشورا بیز بیانگر مبارزه سخت او با خودکامگی وخودکامگی پذیری بود:

اَلَا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابنَ الدَّعِیِّ قَد رَکَزَ بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السِّلّهِ وَ الذِّلهِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلّه.

آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد )فرزند فرومایه مرا میان دو راهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری نمی دهیم.

امویان حکومت را به معنی تجبر و تسلط و خود کامگی و سلطه گری و چپاول وغارت می فهمیدند وهیچ حرمتی برای انسان ها و هیچ حقی برای مردمان قائل نبودند و آن مفهوم زیبای حکومت  نبوی را امانتداری و مهرورزی وپاسداری و خدمتگزاری بود به طور کامل زیر پا گذاشته و محو نموده بودند و حسین (ع) با قامتی به بلندای تاریخ در برابر این خودکامگی ایستاد وبرای همیشه تکلیف را روشن کرد که در اسلام هیچ جایی برای خودکامگی خودکامگی پذیری نیست.

چو خلافت رشته از قرآن گسیخت

                                                      حریت را زهر اندر کام ریخت

خاست آن سر جلو خیر الامم

                                                     چون صاحب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

                                                      لاله در ویرانه ها کاریدو رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

                                                       موج خون او چمن ایجاد کرد

حسین (ع) در امان اندیشه سیاسی و سیره حکومتی نبوی و علوی پرورش یافته بود  که هیچ نقشی از خود کامگی و خودکامگی پذیری راتحمل نمی نمود.

 






      
حضرت علی اکبر

                          

آئینه تمام نمای پیامبر

از جوانان اهل بیت پیغمبر ، اول کسی که موفق شد از ابا عبد الله (ع) کسب اجازه کند ، فرزند جوان و رشیدش ، علی اکبر بود ، که خود ابا عبد الله (ع) در باره اش شهادت داده است : که از نظر اندام و شمایل ، اخلاق ، منطق و سخن گفتن ،

شبیه ترین مردم به پیغمبر بوده است .

سخن که می گفت ،گوئی پیغمبر است که سخن می گوید . آنقدر شباهتش به پیغمبر زیاد بود ،که ابا عبد الله (ع) فرمود: خدیا! خودت می دانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر می شدیم ، به این جوان نگاه می کردیم ،آئینه تمام نمای پیغمبر بود . این جوان آمد خدمت پدر ، عرض کرد :

پدر جان ! به من اجازه ی جهاد بده .

 حسین (ع) فقط سر خویش را پایین انداخت .

 علی اکبر روانه میدان شد .

 ابا عبد الله (ع) در حالی که چشمانش حالت « نیم خفته » به خود گرفته بود ، به او نظر کرد مانند نظر شخص نا امیدی که به جوانش نگاه می کند .

 چند قدمی هم پشت سر او رفت ، این جا بود که گفت :

خدایا ! خودت گواه باش ، که جوانی به جنگ اینها می رود ، که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه  تر است .

آنگاه ، خطاب به عمر  سعد ، فریاد زد (به طوری که عمر سعد شنید) فرمود : خدا نسل تو را قطع کند ، که نسل مرا از این فرزند قطع کردی .

 به این صورت علی اکبر به میدان رفت ، و با شهامت و از جان گذشتگی بی نظیری  مبارزه کرد . بعد از مقداری که گذشت ، آمد خدمت پدر و گفت :

پدر جان ! « العطش » ، تشنگی دارد مرا می کشد ، سنگینی این اسلحه ، مرا خیلی خسته کرده است ، اگر یک قطره آب ، به کام من برسد ، نیرو می گیریم وباز حمله می کنم .

این سخن ،جان ابا عبدالله (ع) را آتش می زند ، می فرماید :

پسرجان !ببین ، دهان من از دهان تو خشک تر است ، ولی من به تو وعده می دهم که از دست جدت پیغمبر ، آب خواهی نوشید .

این جوان به میدان باز می گردد و مبارزه می کند .

آن هم چه مبارزه ای ؟!وقتی که بر سپاه دشمن حمله می کرد ،هم از جلوی او فرار می کردند .

یک نفر از آنان گفت : قسم می خورم ، اگر این جوان از نزدیک من عبور کند ، داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت .

لحظه ای گذشت ، تا علی اکبر آمد که از نزدیک آن ظالم عبور کند ، این مرد فاسق ، فرزند حسین را غافلگیر کرد و با نیزه محکمی ، آنچنان ضربتی به او زد ، که دیگر توان از علی اکبر گرفته شد ، به طوری که تعادل خودش را از دست دادو ناچار دست هایش را انداخت به گردن اسب ، در اینجا فریاد کشید :

یا ابا ! هذا جدی رسول الله ،                                                                                                                                           پدر جان الان دارم جدم ، را به چشم دل می بینم و شربت آب می نوشم .                                                             






      
حدیث ثقلین

الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین والائمه المعصومین(ع)

       

روز عید الله اکبر

روز عید سعید غدیر،روز فتح روح در پیکراسلام روز اکمال دین واتمام نعمت ،روز ابلاغ ولایت و روز نصب امام امیر المومنین (ع) به منصب امامت و خلافت مبارک باد.






      
حدیث غدیر

بسمه تعالی

            

حدیث غدیر

پیامبر اکرم فرمودند:

فلیبلغ الحاظر الغایب والوالد الوالد الی یوم القیامه

پس باید این سخن مرا هر حاضر به غایب و هر پدر به فرزندش تا روز رستاخیز ابلاغ نماید .

خدایا توفیقمان بده در ابلاغ فرمان رسول خدا (ص) موفق باشیم.

 

موضوعی که خداوند ، پیامبر ش را با لحنی تند مخاطب ساخته بود ، چیزی جز اعلام رسمی خلافت علی (ع) نبود که پیامبر از آن خداری می کرد ، زیرا می ترسید موجب اختلاف و شکاف در بین مسلمین گردد و منتظر زمینه ی مساعدی بود تا آن را اظهار کند ، و پس از نزول این آیه دانست که اکنون موقع آن است ، لذا مردم را در نقطه ای از آن بیابان سوزان و خالی از آب و آبادی به نام غدیر خم نگه داشت ، تا روح اسلام یعنی مساله خلافت و جانشینی را کاملاً روشن کرد .

مردم نمی دانستند که چرا این دستور صادر شده و چه موضوع مهمی پیش آمده است ولی طولی نکشید که نماز جماعت اعلام گردید و پس از ادای فریضه ی ظهر ، جمعیت انبوه قیافه ی جذاب و آسمانی پیامبر اسلام (ص) را بر فراز منبر بلندی که از جهاز شتران درست شده بود ، مشاهده کرد.

سکوتی عمیقی حکمفرما بود.... در این موقع سکوت صحرای حجاز را کلمات پر مغز و جالب پیامبر شکست و پس از ستایش پروردگار ،  خبر جانگداز در گذشت زودرس خود را اعلام کرد و آنگاه فرمود:

مردم !من برای شما چگونه پیامبری بودم ؟

همه یک صدا گفتند:یا رسول الله ، از پند و اندرز ما فرو نگذاشتی و از موعظه وتربیت ما ، غفلت ننمودی ، خدا تو را پاداش نیکو دهد.

.....پیامبر فرود :کتاب خدا و پیشوایان معصوم بعد از من ، دوش به دوش هم راهبر شما هستند و شما باید کاملاً پیرو آنها باشید تا گمراه نشوید .

آنگاه دست علی (ع) را بر افراشت ،به طوری که همه حاضران او را دیدند سپس فرمود:

مردم!چه کسی بر مومنان از خودشان سزاوارتر است و بر آنان ولایت و سرپرستی دارد .

پیامبر (ص) : خدا مولای من است و من مولای مومنان وبه آنان از خودشان سزاوارترم  آنگاه بدون فاصله تامل فرمود : به هر که مولا منم و سمت ولایت و سرپرستی بر او دارم ، علی (ع) هم بعد از همین منصب را دارد ... من کنتم مولاه فهذا علی مولاه...

و این جمله را سه بار تکرار کرد ؛ و در پایان سخنان خود فرمود این حقیقت را حاضران به غایبان برسانند.

جمعیت ، هنوز پراکنده نشده بود که این آیه نازل شد : امروز دین را کامل گردانیدم ، و نعمت خویش را بر شما تمام کردم ، و به این که اسلام دینتان باشد ، راضی گشتم. (سوره مائده آیه 3)






      
قرآن

بسمعه تعالی

پیامبراسلام فرمود:                                                                                                   

اذا التبست علیکم الفتن کقطع الیل المظالم، فعلیکم بالقرآن

اصول کافی ج2 ص 599  

هنگامی که فتنه ها ذچون پاره های شب تیره بر شما فرو پیچد یه قرآن دست آویزند.

اگر ما با قرآن آشنا شویم و برنامههای بلند وشکوهمند و دقیق رآن را به کار ببندیم سیادت وبرتری همه جانبه از آن ما خواهد بود . بنیانهای بلند عظمت ما مسلمانان را هنگامی فرو ریخت که دست از عمل کردن به فرامین این کتاب آسمانی برداشتیم پس به زمین خوردیم چون از اسلام تنها به نام آن اکتفا کردیم . بزرگی از دست رفته هنگامی باز می گردد که ما نیز از این راه کج بازگردیم و ازنومسلمان شویم وقرآن را بر فراز دیده ی دل و خرد بگذاریم و بگشاییم و آن را سرمشق زندگی کنیم.






      
عید فطر

           

عید فطر

 عید توفیق بر طاعت و اطاعت عید توبه و  تهذیب نفس ,عید ذکرهای شبانه,عید کنترل خواسته ها ,عید محرومان وگرسنگان.

             پس این فطر بر فطرت پاکتان ای مسلمانان مبارک باد.






      
شهادت مولای متقیان

شهادت مظلومانه ی مولای متّقیان حضرت امام امیر المومنین علیه السلام تسلیت باد.                                                                        شهید تنها !

سلیم ابن قیس میگوید : علی بن ابیطالب چنین نقل می کرد:همراه پیامبر (ص) از بعضی راههای مدینه می گذشتیم ،به باغی رسیدیم عرض کردم یا رسول الله ؛چه باغ زیبائی! فرمود: چه زیباست ! در بهشت زیباتر از اینها برای توست به باغ دیگری رسیدیم ، گفتم : یا رسول الله چه باغ زیبائی است! فرمود: چه زیباست ، و زیباتر از این ها برای تو در بهشت است . تا از هفت باغ گذشتیم و همواره من می گفتم چه زیباست ، او هم می فرمود : زیباتر از این ها برای تو در بهشت است. وقتی راهمان خلوت شد ، پیامبر (ص) مرا در آغوش گرفت و در حال گریه ناله ایزد و فرمود : پدرم فدای « شهید تنها» !؟عرض کردم : یا رسول الله چرا گریه می کنی ؟ فرمود : از کینه هایی که در دل اقوامی است که بعد از من آن را ظاهر می کنند ، کینه های جنگ بدر و پی آورد های جنگ احد،پرسیدم : آیا دینم سلامت خواهد ماند ؟ فرمود : دینت در سلامت خواهد بود . آری کینه ها ظاهر شد ،آنهم در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ،در مسجد بزرگ کوفه ،در حال نماز، بوسیله ی شقی ترین افراد جامعه یعنی « ابن ملجم مرادی » با شمشیر زهراگین ، بر فرقمبارک شیر خدا ، علی مرتضی فرود آورد .

                          میسر نگردد به کس این سعادت

                                               به کعبه تولد به مسجد شهادت

                         در کعبه شد پدید به محراب شد شهید

                        نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام او

                                                                کتاب اسرار آل محمد (ص) تالیف سلیم ابن قیس هلالی متوفای 90قه ص 21 .






      
ثقلین و امام زمان

حدیث ثقلین و امام زمان عج

حقیقت اسلام ، در ایمان است ، به دلیل آیه الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دَینَکُم و اِ نَّما وَ لیُّکُم الله وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذینَ امَنُوا و امثال این ها . انسان عاقل ،متوجه می شود که نبی ، وصی میخواهد . وصایت تکویناً بقای نبوت است . بنده ندیده ام که کسی این گونه بگوید ، ولی حقیقت مطلب همین است که دلیل بر وجود بقیه الله (عج) در این زمان ، از ابتدای غیبت صغرا تا کنون ، همان روایت ثقلین است با ضمیمه ای که در آن است : « انّی تارکُ فیکُم الثِّقلَینَ کِتابَ الله و عِترَتی ..... سَالتُ رَبّی اَن یَجمَعَ بَینَهُما و ان لا یُفَرَّقَ بَینَهُما فَاستَجابَ لی » این روایت ، با ضمیمه ی « سَالتُ ربّی .... » دلیل بر این است که در هر جا و هر زمانی که قرآن است و ما مورٌ به ، به طوری که مر جع است ، حا لا یا صورتا ًیا واقعاً یا بعضاً یا تماماً ، هر جا که قرآن با شد ، شارح قرآن هم باید باشد ، وصی پیغمبر هم باید باشد ، یعنی ، بقاء خود صاحب قرآن که « ِانَّما یَعرِفُ القُرآنَ مَن خُو طِبَ به » خودش باید باشد . هر زمان که اسلام و قرآن است ، در همان زمان قائم و ولی و عالم به اسلام و شارح قرآن که خود خدا معین کرده است ، باید باشد . « لا یفرّق بینهما »! نمی شود قرآن باشد ولی شارح قرآن نباشد .! لذا در روایات اهل تسنن ، الی ماشاءِ الله ، مواردی را ملاحظه می کنیم که در مورد آیه شریف قرآن یا در مورد احکامی که آنان صادر کرده اند ، حضرات معصوم خصو صاً حضرت امیر (ع) ، آن ها را توضیح و تبیین کرده اند ، به طوری که اهل سنّت نقل کرده اند که عمر در هفتاد موضع گفته است :« لولا علی لهلک عمر » یا مثلاً زمانی که وجود مقدس رسول الله (ص) از دنیا رفت ، برادر ابوبکر آمد و گفت :« محمد لا یموت » . «پیامبر اکرم (ص) نمی میرد » ابوبکر برای اثبات مرگ پیامبر (ص) به این آیه شریفه « اَفَا ین ماتَ ا?َو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلی ا?َعقا بِکُم » استلال کرد ، و حال این که این نکته را نفهمیده که «ان» در ایه شریفه قرآن «ان» شرطیه است و به این معنا نیست که پیامبر اسلام می میرد یا کشته می شود ، بلکه باید به این آیه شریفه قرآن « کُلُّ نَفسِ ذائِقَةُ المَوتِ » استلال می کرد . این آیه ف برای مرگ کلیه نفوس ، دلیل است ، نه آن آیه شریفه « افا ین مات..... » واقعاً آیا اینان شارح قرآن بودند؟! همین شارح بودن اهل بیت برای آیات شریفه قرآن که موارد از آنان را خود اهل تسنن نقل کرده اند ، دلیل قطعی بر ولایت و وصایت حضرات معصوم (ع) است . روایت ثقلین با آن ضمیمه ای که در آن است ، دلیل قطعی بر وجود امام زمان حّی الی زمان ظهور است ، نه این که بعداً موجود و متولد می شود? .






      
 علی (ع) نسخه ای بی همتا در آفرینش

                                     

                نبی اکرم (ص) فرمود:

-          «ای علی!هر که از من جدا شود،از خدا جدا شده است ،و هر که از تو جدا شود ، از من جدا شده است . » -        (خطاب به عمار ) ،« اگر همه مردم به راهی رفتند و علی زبه راه دیگر ، تو به راه علی بن ابی طالب  (ع) برو و      مردم را رها ساز . ای علی ! تو فارق اعظمی ( که میان حق و باطل به خوبی فرق می نهی ) ، و تو تصدیق اکبری ( که پیش از همه تصدیق نموده ای ودر گفتار و کردار راستی). حزب تو حزب من است ،و حزب من حزب خدا ست ،وحزب  . دشمنان تو ، حزب شیطان است .»

-     « خداوند ، علی و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر آفریدگانش قرار داده است . آنان در میان امت من درهای دانشند . هر که به آنان راه یافت ، به راه راست هدایت یافت .» 

-      « ای علی ! اگر بنده ای به اندازه  سالهایی که نوح در میان قوم خود پیامبری کرد ، خدا را پرستش کند ،و برابر کوه احد طلا داشته باشد و همه را در راه خدا انفاق کند ،و چندان عمر دراز یابد که هزار سال پیاده به حج برود و آن گاه ، مظلومانه میان صفا و مروه کشته شود ، و با این همه تو را دوست نداشته باشد و به ولایت تو معتقد نباشد ، بوی بهشت را نخواهد شنید و داخل آن نخواهد شد .»

-     «ای علی!مردانی از قریش مرا در باره ی ازدواج فاطمه سرزنش کردند وگفتند : ما او را از تو خواستگاری کرده ایم ؛ ما را منع کرد ی و به همسری علی در آوردی ؟! به آنان گفتم : به خدا سو گند ، من نبودم که شما را منع کردم  و به همسری علی در آوردم . بلکه خدا بود که شما را منع کرد و او را به همسری علی در آورد . آن گاه ، جبرئیل به من فرود آمد و گفت : ای محمد ! خداوند (جل و جلاله ) می فرماید : اگر علی را نمی آفریدم ، هرگز روی زمین برای دخترت فاطمه ، همسر و همتایی نبود ؛ از آدم گرفته تا همه ی کسانی که بعد از او آمده اند. »

-     « اگر همه ی در ختان قلم  ، همه ی دریا ها مر کب ، همه ی پریان حسابگر و همه ی آدمیان نویسنده شوند ، هرگز فضایل  علی ابن ابی طالب را شمارش نتوانند کرد .»

-     « من در روز احد ، پس از فراغت از دفن عمویم حمزه ، نشسته بودم که جبرئیل نزد من آمده و گفت : ای محمد ! خداوند می  فرماید : من نماز را واجب کردم و آن را از بیمار( یعنی زن در شرایط خاص ) برداشتم ؛ روزه را واجب نمودم و آنرا از بیمار و مسافر برداشتم ؛ حج را واجب ساختم و آن را از تهیدست و بینوا برداشتم ؛ زکات را واجب دانستم و آن را از کسی که مالش به حد نصاب نرسیده ، برداشتم ، و دوستی علی ابن ابی طالب را قرار دادم و هیچ رخصتی در ترک آن وجود نارد . »

-     ( در پاسخ به پرسش جابر بن عبد الله درباره ی میلاد علی ابن ابیطالب ( ع ) ، « از من دربارهی بهترین مولا پرسیدی که شبیه حضرت مسیح ( ع ) زاده شده است . هما نا خدای تبارک وتعالی ، علی را از نور من آفرید ومن را از نور او ، و هر دو از یک نوریم . »

-          « نگاه به علی ابن ابی طالب عبادت است ، و یاد او عبادت است . خداوند ایمان بندهای را نمی پذیرد ، جز با دوستی او  و بیزاری از دشمنان او . »

-     وفتی نبی اکرم (ص) از جانب خدا  مأ مور شد ، تمام در ها یی را که به مسجد باز می شد ، ببندد ؛ جز در خانه علی ابن ابی طالب ، این مطلب برای بسیاری از یاران گران آمد پیامبر(ص) در پاسخ اعتراض آنان فرمود : « خداوند بزرگ به من فرمان داده است ، تمام درهایی را که به مسجد باز میشود ، ببندم ؛ جز در خانه  علی . و من هرگز از پیش خود به بسته شدن دری یا باز ماندن آن دستور نمی دهم . من در این مسا ئل پیرو فرمان خدا هستم .»






      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >