سیمای محمد (ص)
همان طوری که ولادت پیامبر اسلام (ص) وحوادث بعد از آن فوق العاده بود و از شخصیت و عظمت او حکایت می کرد همچنین گفتار وکردار دوران کودکی آن حضرت او را از سایر کودکان ممتاز می ساخت به طوری که عبد المطلب به این حقیقت واقف گشته و حضرتش را فوق العاده احترام می کرد . ابو طالب عمو محمد (ص) می گفت : هرگز از محمد (ص) دروغ ، کار ناشایست وجاهلانه ندیدیم، نه بیجا می خندیدند ونه سخن بی هوده می گفتند و بیشتر تنها بود .
هنگامی که محمد (ص) هفت ساله بود یهود گفتند ما در کتاب هایمان خوانده ایم که پیامبر اسلام از غذای حرام و شبهه دار اجتناب می نمایند خوب است او را امتحان کنیم ، لذا مرغی ربودند و برای ابو طالب فرستادند ، همه از آن خوردند چون نمی دانستند ، ولی محمد (ص) به آن دست نزد وقتی علت آن را پرسیدند ، در جواب فرمود : آن حرام است و خداوند مرا از حرام حفظ می نماید ........ سپس مرغ همسایه را گرفته به خیال اینکه بعداً پولش را بپردازند آن حضرت باز هم میل نکردند و فرمودند این غذا شبه ناک است و.......... آنگاه یهود گفتند این طفل دارای شان و مقام ارجمنی است .
بزرگ قریش « عبد المطلب » بامحمد(ص) مانند سایر کودکان رفتار نمی کرد ، بلکه برای او مقام و رتبه ای رفیع قائل بود . هنگامی که عبدالمطلب جایگاهی در کنار کعبه ترتیب می داد و فرزندانش اطراف جایگاه مخصوص را احاطه می کردند عظمت وابهت او مانع بود که شخصی به آنجا وارد شود ، ولی محمد (ص) مقهور آن جلال و جبروت نمی شد و یکراست به جایگاه مخصوص می رفت.
عبدالمطلب به فرزندانش که مانع ورود محمد (ص) می شدند می گفت : پسرم را رها کنید ، به خدا سوگند او دارای شان عظیمی است ......
آنگاه محمد(ص) با بزرگ قریش ، عبدالمطلب می نشست و با او سخن می گفت.