دیدم مادرم داره آش درست می کنه 

سوال کردم: مادر آش چی می پزی؟

گفت : آش پشت پا 

گفتم : از ما کسی مسارفرت نمیره 

گفت : حسین (ع) امشب از مدینه به سمت کربلا راه می افته

گفتم : چرا تو ؟

گفت : آخه حسین مادر نداره ....

رمضان رفت و تو در خواب و محرم در پیش

ترس من کربوبلایی است که امضا نشود