بسمه تعالی
حدیث غدیر
پیامبر اکرم فرمودند:
فلیبلغ الحاظر الغایب والوالد الوالد الی یوم القیامه
پس باید این سخن مرا هر حاضر به غایب و هر پدر به فرزندش تا روز رستاخیز ابلاغ نماید .
خدایا توفیقمان بده در ابلاغ فرمان رسول خدا (ص) موفق باشیم.
موضوعی که خداوند ، پیامبر ش را با لحنی تند مخاطب ساخته بود ، چیزی جز اعلام رسمی خلافت علی (ع) نبود که پیامبر از آن خداری می کرد ، زیرا می ترسید موجب اختلاف و شکاف در بین مسلمین گردد و منتظر زمینه ی مساعدی بود تا آن را اظهار کند ، و پس از نزول این آیه دانست که اکنون موقع آن است ، لذا مردم را در نقطه ای از آن بیابان سوزان و خالی از آب و آبادی به نام غدیر خم نگه داشت ، تا روح اسلام یعنی مساله خلافت و جانشینی را کاملاً روشن کرد .
مردم نمی دانستند که چرا این دستور صادر شده و چه موضوع مهمی پیش آمده است ولی طولی نکشید که نماز جماعت اعلام گردید و پس از ادای فریضه ی ظهر ، جمعیت انبوه قیافه ی جذاب و آسمانی پیامبر اسلام (ص) را بر فراز منبر بلندی که از جهاز شتران درست شده بود ، مشاهده کرد.
سکوتی عمیقی حکمفرما بود.... در این موقع سکوت صحرای حجاز را کلمات پر مغز و جالب پیامبر شکست و پس از ستایش پروردگار ، خبر جانگداز در گذشت زودرس خود را اعلام کرد و آنگاه فرمود:
مردم !من برای شما چگونه پیامبری بودم ؟
همه یک صدا گفتند:یا رسول الله ، از پند و اندرز ما فرو نگذاشتی و از موعظه وتربیت ما ، غفلت ننمودی ، خدا تو را پاداش نیکو دهد.
.....پیامبر فرود :کتاب خدا و پیشوایان معصوم بعد از من ، دوش به دوش هم راهبر شما هستند و شما باید کاملاً پیرو آنها باشید تا گمراه نشوید .
آنگاه دست علی (ع) را بر افراشت ،به طوری که همه حاضران او را دیدند سپس فرمود:
مردم!چه کسی بر مومنان از خودشان سزاوارتر است و بر آنان ولایت و سرپرستی دارد .
پیامبر (ص) : خدا مولای من است و من مولای مومنان وبه آنان از خودشان سزاوارترم آنگاه بدون فاصله تامل فرمود : به هر که مولا منم و سمت ولایت و سرپرستی بر او دارم ، علی (ع) هم بعد از همین منصب را دارد ... من کنتم مولاه فهذا علی مولاه...
و این جمله را سه بار تکرار کرد ؛ و در پایان سخنان خود فرمود این حقیقت را حاضران به غایبان برسانند.
جمعیت ، هنوز پراکنده نشده بود که این آیه نازل شد : امروز دین را کامل گردانیدم ، و نعمت خویش را بر شما تمام کردم ، و به این که اسلام دینتان باشد ، راضی گشتم. (سوره مائده آیه 3)